جدول جو
جدول جو

معنی خرو پائین - جستجوی لغت در جدول جو

خرو پائین
(خَرْ وِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس، واقعدر 34هزارگزی شمال خاوری طبس، سر راه مالرو عمومی بشرویه به طبس. این دهکده کوهستانی و معتدل است. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و میوه. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 45هزارگزی شمال خاوری مشهد. این دهکده در دره قرار دارد با آب و هوای سردسیری. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
ده کوچکی است از دهستان خبر بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 66 هزارگزی جنوب خاوری بافت سر راه فرعی خبر به دشت بر. این ناحیه کوهستانی است با آب و هوای مناطق سردسیری که 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خُ مِ یِ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 879 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و پنبه و چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و جاجیم بافی و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در جنوب خاوری میان آباد. این ده در جلگه قرار دارد با هوای گرم و 388 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و بنشن و زیره و پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان تنک گزی بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 62هزارگزی شمال اردل و 12هزارگزی جادۀ کوهرنگ. هوای آن معتدل و دارای 153 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات، روغن و تنباکو است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(خَرْوِ)
دهی است از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور، واقع در 20هزارگزی شمال نیشابور. این ده کوهستانی و معتدل است. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آن غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا